حسرت

سنگ صبور

آیا شکستن قایق آرزوهایم را درمیان اقیانوس صدایت که میگفت نه شنیدی؟؟؟ آیا کشتن فریادهای بی صدایم رادر گلویم احساس کردی؟؟؟ آیا میدانی تمام خاطرات وهمه ی روزهای رفته را پرواز کردم تاتورا بجویم اما نبودی آیا می دانی تمام ورق های دفترم را به دنبال بوی پیراهنت بوئیدم اما نمی دانم  تورا کجای زمان جا گذاشته ام؟؟؟
ای کاش دست نوازشگر رود اشک هایم را میشست  وغنچه های لبخند به روی باغچه دلم گشوده میشد. ای کاش  قلبم در حسرت داشتن تو نمی سوخت....
ای کاش اینجا بودی وان سر انگشتان لطیف را که نواهای عاشقانه می نواختند در میان سرمای دستان یخ زده ام میگرفتی ومی گفتی عزیزم گریه دیگرکافی است...


اولیـــــن غــــــم من آخریــــــن نــــگاه توســـــــت....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:,ساعت11:58توسط زرگل خانم | |